خفاشان، با سیاه چشمان قندهار چه کردند؟
اسدالله جعفري اسدالله جعفري

سلام بر خورشید رخساران مشعل بدوش !

سلام بر خرمن گیسوان بهارستان خدا.

جاویدان باد تلأ لؤ ي چشمان خدابین سیاه چشمان قندهار.

اقبال آن غزالان بهار جمال وکمال به بلندای حقیقت ،بلند باد!

آری اقبال آن دختران عفت وعزت به بلندای آفتاب حقیقت بلند باد.

اقبال آنانی که مشعل دانش وکوشش را بر شانه های ستوار خویش داشتند واز بهارستان ادب ومعرفت بیرون می آمدند وبا کینه توزان جمال وکمال ،آن خفاشان شب های جهالت وخرابه نشینان نادانی وسیاه دلی ، رو برو شدند وآن خفاشان ، بر گل رخسار خورشید وششان اسید پاشیدند.

 

بلند باد اقبال آن سیاه چشمان قندهار، آن سیاه چشمانی که سیاهی چشمانش بر گرفته از پرده خانه خدا وکعبه ی دل بود.

بلند باد اقبال آن خرمن گیسوان قندهار، آن خرمن گیسوانی که خرمن گیسوی شان شیرازه بند کتاب زندگی وبندگی اند.

سياه چشمان قندهاري مطمئن باشند كه بر خلاف ميل اين خفاشان ، خورشيد بر گل رخسار اين سياه چشمان محراب ابرو، گل بوسه مي نشاند!

نفرین خدا وپاکان عالم بر آن خفاشان شب باد که خرابه نشینان قرون واپسگراییند.

آری این خفاشانی را که بر مرکب جهالت می نشینند وگل های باغ خدا را پرپر می کنند چه می توان نامید؟ جز واپسگران قرون واپسگرایی؟

این خفاشان خرابه نشینان قرون وسطی یند که با دانایی وآگاهی دوشمنند.

آنروز که این خفاشان ، دریایی مرد مردستان مزاری بزرگ را شهید کردند، بسیاری از خرابه نشینان تعصب و قومیت پرستی هلهله ها کردند و به زعم خود پیشانی شکر بر آستان خداساییدند.

آن روز که این خفاشان آن هدایتگر به دانایی وآگاهی، مزاری بزرگ را بجرم اين كه از حقوق زن دفاع مي كردند ، بسان لاله ها پرپر می کردند ،چه کسی باور داشتند که روزی این خفاشان بر رخسار خورشید سای سیاه چشمان قندهار که دختران خود شان هستند، این سان اسید بپاشند؟

آن روز که این خفاشان، زنان ودختران هزاره را به شلاق می بستند، چه کسی باور می کرد که روزی این فرزندان خدا در زمین «زرغونه» ها و «گلپکی» های قندهار را در آتش جهالت وتعصب خویش بسوزانند؟

آنگاه که این دوشمنان انسانیت، زیبارویان تاجیک را در میادین وسرچوك ها سنگسار می کردند؛ چه کسی فکر می کردند: روزی بیاید که این نقاب به چهره زدگان هدایت وشریعت ،«قمرگل» ها و«ملالی» های خطه انارستان قندهار را از پشت خنجر زنند.

زمانی که این گرگان آدم نما غزال چشمان اوزبک را در کوچه وپس کوچه ها نقش زمین می کردند وچون گرگ بر جانشان می افتادند ، کاش جوانمردی پیدا می شدند واین سگساران را همانجا دفن زمین می کردند تا امروز «وجیهه» ها و«عاییشه »های قوم پشتون ، بر رخسار بهارستانیش داغ جهالت نمی نشست.

آری ، اسید پاشیدن بر صورت دختران دانش آموز قندهاری ریشه در همان دوران وزمان دارند که این دوشمنان انسانیت با شعار فرزندان خدا و متشرعین شریعت خدا در زمین ، دختران وزنان هزاره، تاجیک واوزبک را در میدان ها وخیابان ها سنگسار می کردند و به شلاق می بستند و بر دست و پایشان زولانه می بستند .

آنروز بخشی از برادران پشتون ما بر این رفتار های غیر انسانی این دوشمنان انسانیت چشم می پوشید واین رفتار قرون وسطی این واپسگرایان را در جهت تحقق آرمان های قومیتي بنام پشتون می نامید وبا رفتار این خفاشان کور دل همگامی می كردند.

اکنون که چهره این نقابداران، آفتابی شده اند که اینان دشمن انسان وانسانیت هستند ، جا دارد که برادران وخواهران پشتون ما از خواب غفلت بیدار شوند و بدور از هرگونه تعصب وملیت پرستی وقومیت خواهی راسیسمی ، رایت مبارزه ي با این کوردلان را بر شانه ی خویش بر افرازند و با برادران وخواهران هزاره ، تاجیک واوزبک خویش ، همگام گردند.

بله اکنون که نقاب از چهره این خفاشان و واپسگرايان ، کنار رفته و پستی وپلشتی اینان بر همه رخ نموده است. بر ماست که از گذشته های دور درس بگیریم وهمگام وهمدل در جهت محو هرگونه خشونت مبارزه کنیم وخانه مشترک مان را از وجود دهشت افکنان پاک سازی کنیم ومیهن خویش را برای زندگی نسل انسان آماده سازیم تا نسل فردای وطن در تمدن آفرینی جهانی مشارکت فعال وتأثیر گذار داشته باشند.

این نقاب داران سیاه دل حیوان سیرت و ددمنش نه افغانی وافغانستانی اند ونه از اسلام نشانه ای دارند و نه در جرگه انسان وانسانیت قرار مي گيرند.

این نقابداران، افغانی وافغانستانی نیستند.

اگر این دهشت افکنان نقابدار ، افغانی وافغانستانی باشند باید به عنعنات افغان وافغانستانی معتقد ومتعهد باشند وطبق این عنعنات افغانی وافغانستانی زن از حرمت وجایگاه ویژه ای برخوردار می باشد.

زن در عر ف تمام اقوام ساکن افغانستان دارای حرمت اسلامی وانسانی ویژه ای است . چون اقوام ساکن در افغانستان مسلمان اند واسلام تجربه وقرائت شده ای با فرهنگ افغانستانی در رابطه با زن این گل باغ آفرینش نظر نيك دارد و زن در اسلام تجربه شده و تفسير گشته اي فرهنگ افغانستان ، ناموس خدا، مادر انسان، خواهر مهر پرور، همسر همراز وغمخوار و دختر محبت گستر و زندگي آفرين است. زن در فرهنگ افغانستاني از چنان جايگاه والايي برخوردار است كه شرح وبيان آن زمان فراخ دامن وصبر ايوب وهمت يعقوب مي طلبد.

گفتيم اين نقابداران فرزند جهل، افغاني وافغانستاني نيستند. چرا كه افغان (يا همان قوم برادر پشتون) وافغانستاني ، در سايه توحيد ودر پرتو تعاليم حيات بخش قرآن ، به زن به چشم ناموس خدا مي نگرند وحرمت ناموس خدا را مدنظر دارند و اين ديدگاه به زن افغانستاني چنان ارج و مقامي را ارزاني داشته است كه زن افغانستاني از نظر حرمت و قداست تالي تلوي قرآن است.

تالي تلوي قرآن بودن زن، فرهنگ مشترك ، ميان تمام اقوام ساكن افغانستان مي باشد.

بطور نمونه در ميان قوم هزاره رسم بر آن است كه هر گاه كسي خون كسي را بريزد وخانواده قاتل براي بخشش و رضايت طرف مقابل اگر شب هنگام (مخصوصا شب هاي مبارك مثل شب جمعه ويا شب هاي اعياد ديني ) زني را با قرآن به خانه مقتول بفرستد ، طرف مقابل به حرمت زن و قرآن از خونخواهي مقتول در مي گذرد.

اين فرهنگ حرمت نهادن به زن ، ازقديم الايام در ميان هزاره ها رسم اسلامي وعنعنات هزارگي بوده و تا امروز همچنان بر قرار است و در دوران جهاد مقدس و دوره كوتاه جنگ هاي لعنتي داخلي ، بار ها اين فرهنگ حرمت نهادن به زن در رديف قرآن ، و به حرمت زن وقرآن از خون گذشتن ، بار ها تكرار شد واز روان شدن جوي خون جلو گيري كردند.

در ميان ساير اقوام افغانستان،هم همين فرهنگ با چهره وقالب مخصوص به خود با رنگ و بوي قوم و منطقه ، موجود بوده وهست ومخصوصا در ميان برادران قوم پشتون، فرهنگ حرمت نهادن به زن از دير باز رايج بوده است .

تا آنجا كه سن من وحافظه من اقتضا مي كنند و رفتار برادران كوچي را با زن بياد دارم ، فرهنگ حرمت نهادن به زن در ميان قوم برادر پشتون بسيار پررنگ وشفاف بود.

تا آنجا كه من از كوچي ها بياد دارم اين است كه :

كوچي يك قومي بود كه در بهاران(فعلا در اين نوشته به فرهنگ ظالمانه كوچي گري كاري ندارم واين مسئله اي است كه با يد در جاي خودش بحث شود) در سرزمين سرسبز هزارستان مي آمدند تا فصلي از زندگي صحرانشيني خود را در اين مناطق خوش آب وهوا بگذراند.

اين قوم قومي بودند كه مردانش مردان كار وتلاش نبودند بلكه اين مردان مردان خورد وخواب بودند ودر سايه «غيژدي» مي خوابيدند ومي خوردند وريسمان عمر مي خواييدند .

اما زن هاي همين كوچي ها شبانه روزي كار مي كردند،علاوه بر پخت وپز وشيردوشيدن رمه وشتر، از صحرا هيزوم مي آور دند ورمه وشتر را به چرا مي بردند وبه قول معروف از سپيده تا نيم شب كار مي كردند واز اين نظر زن كوچي يك برده ي به تمام معنا بود .

اما همين قوم وهمين مردان سايه وشكم وجهل ،هنگام مناضعات ناموسي ودرگيري هاي قومي ،همين زن را تالي تلوي قرآن حرمت مي نهادند و وقتي پاي زن و قرآن به ميان مي آمدند تمام عصبيت هاي قومي وغيرت هاي جاهليت رنگ مي باخت وبه حرمت زن و قرآن هرغائله اي ولو خون و خونخواهي پايان مي يافت.

اين چيزي بود كه ما از ين قوم (صرف نظر از جهالت ايشان ) نسبت به زن بياد داريم.

اما حال سؤال اساسي از برادران وخواهران پشتون ما اين است كه:

برادر وخواهر پشتون ؛ كدام رفتار اين نقابداران مدعي پشتو ، با فرهنگ حرمت نهادن پشتو به زن ،همخواني دارند؟

اينان اگر واقعا پشتو هستند ، آن غيرت ناموسي پشتو وحرمت نهادن زن پشتو چه شد؟

آيا قوم پشتون به غيرت ناموسي شهره آدم وعالم نبودند ؟ اكنون اين وحشي گري اين نقابدارن مدعي پشتون ، پشتون را در انظار جهان چه مي نمايند؟

اكنون سبعيت اين گرگان آدم نما ، با سياه چشمان قوم پشتون، پشتون را قوم وحشي ي بدور ازانسانيت نمي شناساند؟

اسيد پاشيدن بر روي ناموس خدا با كدام فرهنگ وعنعنات قوم غيرتمند پشتون سرسازش دارد؟

اگر اين نقابداران سياه دل، پشتون واقعي هستند، چرا بر روي دختران قندهار اسيد مي پاشند؟

چرا بر روي دختراني اسيد مي پاشند كه با حفظ حجاب كامل ، به حكم خدا و پيغمبر خدا ، در مكتب ومدرسه با فراگيري علم مشغول عبادت خدابودند؟

درست است كه قوم پشتون با تحصيل زن ميانه ي خوبي نداشته اند ، اما تاريخ سراغ ندارد كه پشتوني دخترش را بخاطر فراگيري علم ودانش اسيد داغ كند.

اين سياه چشمان قندهاري رادر حالي اسيد داغ كردند كه اين دختران وطن وآينده سازان ميهن، كامل ترين حجاب اسلامي (حتي با قرائت بنياد گرا ترين بنيادگرا را) بر تن داشتند .

پس اي برادر وخواهر پشتون :

بياييد همه با هم با هدف مشترك وآرمان اسلامي و وظيفه ملي ووطني ، با اين نقابداران دهشت افكند و فرزندان جهل ودد منشي مبارزه كنيم و براي محو اين پديده ناميمون ضد بشري به دستور خدا وحق وطن ومعتهد بودن در برابر نسل فرداي وطن ، اين جرسمه هاي شر وفساد وسبعيت را از گلستان ميهن عزيز ولاله زار خون پاك شهيدان ، پاك سازي كنيم تا بار ديگر عطر وحدت و همدلي در گلستان وطن بيپيچد و مشام جان راعطر آگين سازد.

اي برادر وخواهر پشتون :

بياييد بارديگر آن غيرت ناموسي واسلامي پشتون را در معرض داوري قرار دهيد و اين خوكان آدم نماي مدعي پشتون را رسواي عالم سازيد تا فرداي تاريخ نسل غيرتمند پشتون در برابر وجدان خويش وداوري تاريخ شرمنده نباشند.

اين خفاشان، از اسلام نشانه ای ندارند.

اين خفاشان كوردل كه مدعي اسلام بنياد گرا هستند، هيچ بوي از اسلام به مشام جاهليت شان نوزيده است حتي بوي از همان اسلام بنياد گرايي كه اين جاهلان مدرن، مدعي آن اسلام بنياد گرا هستند.

اسلام (حتي با قائت بنيادگرايانه اش) دين كرامت انسان است وقرآن متن مقدس اين دين در باره كرامت انسان آيات بلند معنا دارد كه ما تيمنا فقط به دو مورد از اين آيات اشاره كوتاه مي كنيم:

وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلاً (سوره اسراء آيه 70)

بتحقيق كه ما فرزندان آدم را بزرك داشتيم وتكريم كرديم وآنان را بر دريا ودشت وصحرا مسلط نموده از پاكي ها روزي داديم وفرزندان آدم را بر بسياري از آفريده هاي ديگر برتري بخشيديم آن هم انگونه برتري بخشيدني!

در اين آيه شريفه، انسان اشرف مخلوقات برشمرده شده است وآن هم برتري شمردني كه كنهه آن را فقط خدا مي داند وبس.

اين آيه شريفه قرآن از آن آياتي است كه در هيچ دين ومكتبي عدل ونمونه ندارد.

مفاد اين آيه شريفه در باره شرافت وكرامت ذاتي انسان از آن نوع معارف وحكمتي است كه در هيچ متن دينيي از اديان آسماني وغير آسماني ومكاتب فلسفي وجود ندارد.

شرافت وكرامت ذاتي از اين نوع كرامت ذاتيي كه در اين آيه شريفه براي انسان برشمرده شده است هيچ دين و مكتب فلسفي براي انسان قائل نشده اند و كرامت ذاتي انسان را در طول كرامت ذاتي ديگر حيوانات بر مي شمرند واصطلاحا به آن كرامت ذاتي بشري نام نهاده اند نه كرامت ذاتي انسان.

آنچه در اعلاميه جهاني حقوق بشر ، كرامت ذاتي ناميده مي شود ، كرامت ذاتي بشري است. يعني انسان از آن نظر كه بشروموجود داراي حيات طبيعي است كرامت ذاتي دارد مثل ديگر موجودات زنده ي جهان.

اين نهايت تكريم انسان است در اعلاميه جهاني حقوق بشر ، سندي كه مورد قبول تمام بشردوستان است.

اما در اسلام طبق صريح اين آيه شريفه انسان بر همه موجودات جهان كرامت وشرافت دارد وجهان براي سعادت وحيات انسان آفريده شده است.

در آيه ديگر خدا انسان را خليفه وجانشين خود در زمين برشمرده است:

وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ( سوره بقرهآيه30)

پس انسان كه جانشين خدا در زمين است بايد با حيوانات فرقي داشته باشد ونه مثل اين گرگان آدم نما، سبعيت ودهشت افكني را شيوه خويش سازد.

بنا بر معناي صريح اين آيه شريفه، انسان از آن نظر كه انسان است خليفه وجانشين خدا در زمين مي باشد.

اين آيه شريفه را مي توان به شكل اول منطقي مطرح كرد:

انسان خليفه وجانشين خدا در زمين است. صغراي قضيه.

هرزني انسان است. كبراي قضيه.

پس هرزني خليفه وجانشين خدا در زمين است.

پس مي بينيم كه زن در نظام معرفتي اسلام چه جايگاه بلندي دارد.

اگر اين خفاشان ، بوي از اسلام برده بودند وبراي يك بار اين آيات بيين ومبرهن قرآن را خوانده بودند هرگز سيرت خفاشي را پيشه نمي كردند .

از قرآن كه بگذريم ، در سيره پيغمبر خدا واهلبيت واصحاب پيغمبر رفتار كرامتمندانه وسخنان حكيمانه ي را در باره زن شاهديم كه بطورنمونه به گوشه هاي از آن اشاره مي كنيم:

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آنقدر به دخترش بانوى اسلام فاطمه الزهرا عليهاالسلام احترام مى گذاشت كه مردم تعجب مى كردند، با تمام مقامى كه داشت ، دست دخترش را مى بوسيد، و هنگام مراجعت از سفر نخستين كسى را كه ديدار مى كرد، دخترش فاطمه بود، و به عكس ‍ هنگامى كه مى خواست سفر برود آخرين خانه اى را كه خداحافظى مى كرد، باز خانه فاطمه عليهاالسلام بود.

حال مي خواهيم در محضر اين پيغمبر مهر وعاطفه زانوي ادب بر زمين نهيم واز كلام گهر بار ايشان خوشه حكمت بر چينيم:
امام صادق عليه السلام فرمود پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرموده : كسى كه سه دختر يا سه خواهر را نان دهد، بهشت بر او واجب است ، گفتند يا رسول الله اگر دو تا بودند، فرمود اگر هم دو تا بودند گفتند يا رسول الله اگر يكى بود چطور، فرمود، اگر هم يكى بود.
جمره دختر عبدالله يربوعيه گفت : پدرم مرا نزد پيغمبر برد و گفت : براى او دعا كن و بركت ده ، پيامبر مرا در دامن خود نشاند و دست بر سر من گذارد، و دعا نمود و بركت داد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
هر گاه كسى دخترى داشته باشد و او را نيكو تربيت كند و نيكو غذا دهد و از نعمت هاى خدا داده اش بر او فراوان نثار كند، براى او چون (لشكريان ) ميمنه و ميسره در برابر آتش خواهد بود، تا او را به بهشت برساند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
هر كسى دخترى دارد، خداوند آماده كمك به او و يارى كردن او، و بركت دادن او، و آمرزيدن اوست .
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
هر كسى دو دختر براى او زائيده شود به ايشان نيكويى كنند مادامى كه با ايشان مصاحب است و ايشان با او مصاحب اند خداوند او را به بهشت داخل مى كند.
در حديث ديگرى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى خوانيم كه فرمود:
نعم الولد البنات ، ملطفات ، مجهزات ، مونسات مفليات
چه فرزندى خوب است دختر! هم پر محبت است و هم كمك كار، هم مونس است و هم پاك و پاك كننده .
در حديث ديگرى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى خوانيم :
من دخل السوق فاشترى تحفة فحملها الى عاليه كان كحامل الصدقة الى قوم محاويج و ليبدء بالاناث قبل الذكور، فانه من فرح ابنته فكانما اعتق رقبة من ولد اسماعيل .
كسى كه بازار مى رود و تحفه اى براى خانواده خود مى خرد همچون كسى است كه مى خواهد به نيازمندانى كمك كند (همان پاداش را دارد) و هنگامى كه مى خواهد تحفه اى را تقسيم كند نخست بايد به دختر و بعد به پسران بدهد، چرا كه دخترش را شاد و مسرور كند چنان است كه گويى كسى از فرزندان اسماعيل عليه السلام را آزاد كرده باشد.
زن خوب سعادت است
من سعادة المراة الزوجة الصالحة
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: از خوشبختى مرد، داشتن زن شايسته است

دست روى همسر بلند نكنيد
انى اتعجب ممن يضرب امراته و هو بالضرب اولى منها
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرموده : تعجب مى كنم از مردى كه همسرش ‍ را مى زند در حالى كه خويش مستحق تر است به كتك خوردن . خود دهها خطا را انجام داده است اما تحمل يك خطا را ندارد.
خشونت و محبت ؟!
ايضرب احدكم المراة ثم يظل معانقها
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: چگونه يكي از شما همسرش را مي ودست در گردنش مي اندازد؟

سفارش نسبت به زن
اوصافى جبرئيل بالمراءة حتى ظننت انه لا ينبغى طلاقها الا من فاحشة مبينة .
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: جبرئيل آنقدر راجع به زن به من سفارش كرد كه گمان كردم جز در كار زشت آشكار نمى شود زن را طلاق گفت .
اين مرد جهنمى است
من اضر بامراءة حتى تفتدى منه نفسها لم يرض الله له بعقوبة دون النار. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر مردى كه همسرش را آزار دهد تا مهرش را ببخشد و جانش را آزاد كند، خداوند به كمتر از جهنم او راضى نخواهد شد.
از اعدام تا شهادت به خاطر پنج خصلت
امام باقر عليه السلام فرمود: چند اسير (مشرك و بت پرست كه جز اسلام از آنها پذيرفته نشود و آنها هم اسلام را نپذيرفته بودند) نزد پيامبر آوردند، حضرت دستور داد ايشان را بكشند، ليكن يكى از ايشان را جدا نمود، آن مرد گفت : چرا مرا آزاد كردى ؟ حضرت فرمود: جبرئيل از طرف خدا به من خبر داد كه تو پنج خصلت دارى كه خدا و رسول او آن را دوست مى دارند، نسبت به خانواده خودت به شدت غيرتمند هستى ، سخاوت و خوش ‍ خلقى و راستگوئى و شجاعت دارى ، آن مرد كه اين سخن را شنيد مسلمان شد و اسلامش نيكو گرديد و با پيامبر جهاد كرد تا شهيد شد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
خداوند بر زنان بيشتر از مردان مهربان است . هيچ مردى نيست كه يكى از زنان محارم خود را شاد كند، مگر آنكه خداوند در روز قيامت دشواريش را آسان سازد.

امام صادق عليه السلام به جارود فرمود: شنيده ام خدا به تو دخترى داده و تو ناراضى هستى ، چه بدى براى تو دارد گلى است كه آن را مى بوئى روزيش يادگيرى است ، هر آينه پيامبر اكرم پدر دختران بود.
زن گل است با او مدارا كنيد
فان المراة ريحانة و ليست بقهرمانة .
اميرالمؤ منين در ضمن سفارشات خويش به فرزندانش محمد حنفيه فرمود: اى پسر من وقتى قوى بر طاعت خدا قوى باش (ظلم نكن ، به مردم خدمت كن ) و چون ناتوان شدى از معصيت خدا ناتوان باش (حقوق مردم را ضايع مكن ) اگر بتوانى كه زن را بيش از آنچه مربوط به خود اوست ، اختيار ندهى ، انجام ده ، چرا كه اين كار جمال زن را پيوسته و خاطرش را آسوده و حال او را نيكو مى كند، همانا زن گل است نه قهرمان ، با او به هر حال مدارا كن و نيكو برخورد نما تا زندگى تو با صفا شود.
با همسر خود خوب رفتار كنيد
رحم الله عبدا احسن فيما بيته و بين زوجته
امام صادق عليه السلام فرمود:
رحمت خدا بر آن بنده كه با همسرش به نيكى رفتار كند، همانا خداوند زن را در اختيار او قرار داده و او را سرپرست وى كرده است پس بايد با اين امانت به خوبى برخورد كند.

با زنها، زيبا صحبت كنيد
فداروهن على كل حال و احسنوا لهن المقال لعلهن يحسن الفعال
اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
با زنها در هر حالى مدارا كنيد (سخنان تند و زشت بر زبان نياوريد) شايد (در اثر اين رفتار نيكويى شما) آنها كارهاى خود را درست كنند.

مهربانى و محبت به بانوان
العبد كلما ازداد للنساء حبا ازداد فى الايمان فضلا
امام صادق عليه السلام فرمود: بنده هر چه محبتش به بانوان زيادتر شود ايمانش بيشتر فضيلت مى يابد.
اين مرد جهنمى است
من اضر بامراءة حتى تفتدى منه نفسها لم يرض الله له بعقوبة دون النار. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر مردى كه همسرش را آزار دهد تا مهرش را ببخشد و جانش را آزاد كند، خداوند به كمتر از جهنم او راضى نخواهد شد.
از اعدام تا شهادت به خاطر پنج خصلت
امام باقر عليه السلام فرمود: چند اسير (مشرك و بت پرست كه جز اسلام از آنها پذيرفته نشود و آنها هم اسلام را نپذيرفته بودند) نزد پيامبر آوردند، حضرت دستور داد ايشان را بكشند، ليكن يكى از ايشان را جدا نمود، آن مرد گفت : چرا مرا آزاد كردى ؟ حضرت فرمود: جبرئيل از طرف خدا به من خبر داد كه تو پنج خصلت دارى كه خدا و رسول او آن را دوست مى دارند، نسبت به خانواده خودت به شدت غيرتمند هستى ، سخاوت و خوش ‍ خلقى و راستگوئى و شجاعت دارى ، آن مرد كه اين سخن را شنيد مسلمان شد و اسلامش نيكو گرديد و با پيامبر جهاد كرد تا شهيد شد.
بيشترين خير در زنهاست
اكثر الخير فى النساء
امام صادق عليه السلام فرمود: بيشترين خير در زنهاست .

با توجه به آنچه عرضه شد،آيا اين سياه دلان نقابدار دار مدعي اسلام و پشتونيسمي، از اسلام وتعاليم حيات بخش اسلام چه بهره ونشاني دارند؟

اين واپسگرايان مدعي بنياد گرايي، از رفتار پيغمبر خدا با زنان ، چه نشانه ونمونه اي را بهمرا دارند؟

رفتار اين خوكان آدم نما ، با سياه چشمان قندهار، با كدام غيرت اسلامي وملي قوم پشتون مي سازد؟

آيا وقتي آن نرسيده است كه عالمان وروشنفكران قوم برادر پشتون، در برابر اين دد منيشان موضع روشن و شفاف بگيرند ونام نيك قوم پشتون را از اين ننگ حيوانيت وسبعيت بپيرايند؟
اين خفاشان، ازجرگه انسان وانسانیت خارج اند.

اين خفاشان ،چنان كه افغاني وافغانستاني نيستند واز اسلام دين كرامت وحيات بهره اي ندارند، از جرگه انسان وانسانيت نيز خارج اند.

اين خفاشان هيچ نشانه اي از انسانيت را دارانيستندچرا كه هرانساني (صرف نظر از اين كه معتقد به چه دين وانديشه اي باشند)داراي چندين ويژگي مي باشد:

1 – عاطفه انساني.

2 – كرامت انساني.

3 – رفتار انساني .

4 – نوع دوستي انساني.

5 – كمال خواهي انساني.

اين خفاشان نه تنها از اين خصلت هاي عالي انساني بي بهره هستند بلكه از خصلت هاي عالي حيوانات درنده هم بي نصيب هستند؛ چرا كه حتي حيوانات درنده مثل پلنگ وشير خصلت هاي بسيار عالي دارند از قبيل اين كه:

1 – تا طبيعت شان اقتضا نكند به درندگي اقدام نمي كنند.

2 – همنوع خود را نمي درند.

3 – درمنطقه زيست خود هيج حيواني را نمي درند.

4 – حيواني كه به ايشان خدمتي كرده باشد ، با او دوشمني نمي كنند.

5 – عاطفه پدرومادر وخواهر وبرادري شان بسيار قوي هستند.

اما اين خفاشان كور دل هيچ يك از اين خصلت هاي عالي همين حيوات را هم ندارند واگر مي داشتند، نقاب بر چهره نمي كردند تا دختران وخواهران خود را در آتش جهالت وتعصب خام وكور خود بسوزانند.

اگر اين مدعيان بنياد گرايي وپشتونيسمي ذره ي از اين خصلت هاي همين حيوات درنده و وحشي را مي داشتند، هرگز به صورت ناموس خدا اسيد نمي پاشيدند و تاريخ حيات انسان را لكه دار نمي ساختند.

آري اين خفاشاني كه با سياه چشمان قندهار چنين كردند، نه انسانند، نه از اسلام بويي برده اند ، نه ذره اي از غيرت ناموسي و ملي پشتون در رگ شان جريان دارد و نه اينان را مي توان انسان ناميد.


November 25th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي